درباره سینمایی «مطرب» ساخته جدید مصطفی کیایی که خبرساز شده است
تعداد بازدید : 3
پارودی تاریخ
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی
مطرب یک اثر به واقع کمیک و نه کمدی از گذشته تا به امروز سینمای ایران است که نتوانسته مضمون انباشته شده در ذهن مؤلف را به نمایش بگذارد. مصطفی کیایی فیلمسازی است که ژانر کمدی را خوب میشناسد، اما فرهنگ ایرانی در آخرین ساخته وی عقب مانده است.
نقیضه گویی محض
پرویز پرستویی در نقش ابراهیم یک اتفاق کمدی محسوب نمیشود و تنها چهرهای کمیک از عقدههای به جا مانده روانی به اصطلاح هنرمندی است که نه شخصیت ساخته و نه متد درستی برای اجرای آن انتخاب کرده است. مجموعه قراردادهای لبخندآوری که مؤلف به عنوان پیرنگ کمدی از ابتدای این اثر با مخاطب بسته است به مرور قابل حدس میشوند. پویایی یک اثر سینمایی به مراتب انگیزه داستانی بالاتری نسبت به دیگر حوزههای هنری دارد. همان اندازه که از قصه انتظار میرود تا تکلیف برگزاری کنسرت یک خواننده کوچه بازاری را مشخص کند انباشت تجربی مؤلف نشان میدهد عنصر جدیدی برای ژانر کمدی در سینمای ایران تولید نخواهد کرد.
امان از دستت نهنگ انبر
نوستالژی سازی سطحی و برداشت غیرقابل اعتماد در سینمای ایران از مرز میان انقلاب فرهنگی و قبل از آن، از سینمایی «نهنگ انبر» آغاز شد. این آغاز پایانی بر همه محدودیتهای انباشته شده در ذهن مخاطب در برابر پتانسیلهای موجود آن زمان است. اما متاسفانه از آنجایی که مؤلف در سینمای ایران به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد باید اذعان کرد: هجوم فیلم ساز برای به نمایش گذاشتن قبل و بعد یک اتفاق فرهنگی با پنهان شدن زیر چادر کمدی و کنایههای طنز آلود غیرعادلانه است. از هزارپا تا مطرب سینمای ایرانی نه تنها گامی در تحقق اهداف ژانر کمدی بر نداشته بلکه اندک فرصتهایی مانند: «لیلی با من است» را ضایع کرده است.
دست و پنجه در باتلاق
نگاه مینیمال به عناصر سینمایی ژانر کمدی در برخورد غیرعادلانه مصطفی کیایی از «بعد از ظهر سگی سگی» آغاز شد. در واقع این ویژگی به نقض فرهنگ میپردازد. فرهنگ نماد کشور است. مانند سربازی که شبانه پاسداری میدهد. اگر برخورد جهان شمول و تحقیقات گسترده برای کشف لایههای حشو آلود آن انجام نشود به نقدی کورکورانه و بعضاً جانبدارانه ختم خواهد شد. به طور کلی لحظات لبخندآور مطرب نه فرم سینمایی دارد و نه محتوای کمدی تنها نشانههای اعتراض فیلم سازی است که در یک «عصر یخبندان» خود را «ضد گلوله» کرده است. این گونه مؤلف با دست و پنجه زدن در باتلاق ضدیت فرهنگی بیشتر به عمق سطحیگرایی نفوذ میکند.
ماجرای یک خواننده
تعجب ابراهیم از نوع خوانندگی فؤاد تنها نکته پایدار و کمدی مطرب است. جای توضیح ندارد که اختلاف سلیقه دو بُعد تاریخی چرا به لبخند ختم خواهد شد، اما همین بس که به محترمانه بودن آن اقرار کنیم. بعضی از شوخیها اگر چه هنوز به مرز مستهجن شدن نزدیک نمیشوند، اما میتوانند نسبت عکس با ذائقه برخی مخاطبان سینما داشته باشند. با تمام این تفاسیر مطرب را نمیتوان یک اثر سینمایی با فرم و محتوای هوشمندانه قلمداد کرد. این فیلم تنها کوششی است برای محترمانه خنداندن مخاطب که در آن ابتر میماند.